دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

خواب

کلاس های تدریسم تمام شد. من هم عید رو کامل خوابیدم و حسابی رفرش شدم- این روزها هم به خودم سخت نمی گیرم تا کمی انرژی بدست بیارم. ترم سختی بود. واحد زیاد داشتم و درس و رفت و آمد و جشن و مراسم و پاگشا و ...


از شنبه سفت و سخت تر درس می خونم.

پروژه دکتر تب + پروژه دکتر الف + پروژه دکتر مرام + درس دکتر جیقول + درس دکتر الف را باید حسابی کار کنم.

امشب رو پروژه دکتر تب کار می کنم.


این هفته سر کلاس دکتر مرام بودیم که دروغگو خواست منو ضایع کنه و بگه نتونسته برنامه رو ران کنه و من اولین نفری بودم که رانش کردم!!! در حالیکه نیم ساعت قبلش من داشتم کمکش می کردم!!! دکتر مرام حسابی ضایعش کرد... دمش گرم. و من کلی کیفور شدم


عزیز دلم هم همش سر کاره و اضافه کاری و خسته میاد...

آخه زندگی خرج داره دیگه


امشب مامان دلمه درست کرده، بعد کار میاد اینجا.

امیدوارم پروژه امشب تمام شه

فعلا دوستای گلم دوستون دارم


توکل بخدا


این روزها روزهایی پر کار است، پرکار

و من خیلی خسته ام، خیلی زیاد. احتیاج دارم دو روز کامل بخوابم، کاملا بخوابم، فرصت کنم یه دل سیر خواب می خواهم


این ترم خیلی درس های فشرده ای داریم و درس هایی که کار می بره .

نمی دونم فکر می کنم این آقا را دارم انتخاب می کنم. فکر می کنم پسر خوبیه، و ما می تونیم کنار هم خوشبخت بشیم...

توکل بخدا