دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

تنهایی

کار پیدا شد برای همسری شکر

اما هفته به هفته همو نمیبینیم...

نظرات 3 + ارسال نظر
ویدا پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 07:38

سلام
سال نو پیشاپیش مبارک

مرسی گلم
مرسی عزیز
برای شما هم

غریب آشنا دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 21:20 http://gharibeashena-1392. Mihanblog.com

اول برای کار ، تبریک دوبله سوبله
بعدش هم اولش سخته ولی میفته ایشالا روی دور.
توی گروه ما یه استاد جوون هست که تازه هیئت علمی شده خانمش هم هیئت علمى چمران اهواز هست. فکر کن یکی شیراز یکی دیگه اهواز.‌ اون بار میگفت خانمش فقط پنجشنبه ها میاد شیراز. یعنی یک روزدر هفته. اونم وقتی که فقط یکی دو ساله ازدواج کردن. از اونور مرخصی هاشون هم خیلی کمه. مرخصی آقائه که توی گروه خودمونه فقط ۱۴ روز در ساله. فکر کن حتی تابستونها تقریبن هر روز صبح تا ظهر توی اتاقش بود. ولی بقول دوستم مشکلات و دوری رو تحمل میکنن تا ایشالا یه روز کنار هم باشن با خوشی.
اصلن شاید خدا خواست یه کار خوب همون تهرون جور بشه.

اوهوم خیلی سخته اما توکل بخدا

ویدا دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 07:48

سلام
تبریک میگم.
خوب اینجوری طعم عشق بیشتر میچشین و قدر همو بهتر میدونین
غم هجر و .....
جانم . عزیزم.
ممنونم که به ما هم خبر میدین و ما رو تو شادیهاتون سهیم میکنین

فدای تو...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.