دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

اندر احوالات ما

سلام

مرسی از دوستان که نگران شدید ببخشید


همه چیز راکده و خبری نیست که قابل عرض باشه...  من هم بشدت درگیر تصحیح اوراق امتحانی و پایان نامه خودمم که البته سرعتش خیلی کمه نمی دونم چرا پیش نمیره... البته می دونم چرا چون ذهنم درگیره و آروم نیست... اگر نه من همونیم که تو دوران ارشدم کلی فعال بودم و کلی مقاله داشتم...


خدا رو شکر که سلامتیم ... بقیش هم به خدا می سپارم. مرسی دوستان خوب که به یادمین.  یک کورسوی امیدی هست برای کارمان که البته هنوز فعالیت قابل توجهی نداره که بخوام اینجا بگم اما همون هم به من انگیزه میده... برام دعا کنید دوستانم...  ممنون از همتون

شب یلدا رو که رفتیم خونه مامانم و حسابی بهمون خوش گذشت... جاتون سبز...

تو این مدت چند نفر از اقوام دور مرحوم شدند که حسابی ناراحت کننده بود جوان بودند بندگان خدا...  و آدم به این نتیجه می رسه که چقدر مرگ نزدیکه وو چقدر به خدا بدهکاریم...


واحدای ترم دیگه ام را خیلی کم کردم می خوام پایان نامه خودمو جمع کنم اتفاقا خوبه یک بار از دوشم برداشته شه...هر کلاس و هر گروهی که دوست داشتم برداشتم...

سعی می کنم بیام بیشتر بنویسم...

دوستون دارم


نظرات 3 + ارسال نظر
غ ـزل جمعه 9 بهمن 1394 ساعت 11:53

موفق باشی دوستم

ممنونم غزل خانم

ویدا سه‌شنبه 29 دی 1394 ساعت 09:04

سلام دکتر خانم
خوبین؟
خدا رو شک که بازم نوشتین و خدا رو شک که همه چی آرومه.
نگفتی چرا ذهنت درگیره. سخت نگیر دکتر.
کورسوی های امیدتان نورافکن باد

ممنونم قربون قدمت خانوم خانوما

غریب آشنا دوشنبه 28 دی 1394 ساعت 21:08

سلام بر خانم دکتر عزیر بابا باریک الله دارید شما دنبال جمع کردن رساله تون هستید بعد من هنور پروپوزالم هم تموم نشده
خدا بیامرزه رفتگان رو. مرگ جوونها زیاد شده متاسفانه
ایشالا کورسوی امیدتون خودش به سمت منبع اصلی روشنایی هست

سپاس پر انرژی
عزیزم ما هم در خم پروپوزالیم تا بحال دو بار نوشتم ...
امیدوارم خبرهای خوبی ازت بشنویم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.