شهریور همیشه برای من پر بوده از کار و تلاش
و این ماهو خیلی زیاد دوست دارم
امیدوارم همتون خوب باشید و منو ببخشید که دیر اومدم گفته بودم درگیر کار جدید شدم هنوز به سودرسانی نرسیده اما من خیلی شاکرم و امیدوار تقریبا میتونم بگم پایان ناممو ول کردم و خیلی انگیزه ندارم که تمامش کنم هر چند این کار رو می کنم
خواستم یه تشکری کنم از مسیولینی که در رو باز کردنو کلی دکتر صادر کردند و اگر در این سالهای در باز شده بودم به هیچ وجهی نمی خوندم و متاسفم که محیط تحصیلات تکمیلی ما خراب شد رفت پی کارش
در مورد کار همسری بگم که هنوز رسمی نشدند و قرار نیست شوند اما هنوز کد پرسنلی قرار دادی هم ندارند و فعلا با وعده های مسیولین ادامه میدهند تا ببینیم چه شود اما باز هم خدا رو شکر شکر
در مورد خانواده همسر هم بگم که بعد از گرد و خاک عمیقی که خواهرشوهر مجرد به راه انداخت خودمان احتراممان را به زیر بغل زدیم و دوری جستیم / و خیلی خوب جواب داد و به این نتیجه رسیدم که هر چه صمیمی باشم اوضاعم داغان است باید رسمی باشم و از بالا نگاه کنم اینجوری بیشتر احترام دارم بنا به خواسته عزیز دلم و به احترام اخلاق خودش و قداست اصلی و حرمت نفسش ارتباط مجدد شکل گرفت اما من خانم دکتری قبلی نیستم و خیلی خیلی خیلی رسمی برخورد می کنم و برای همسری هم هیچ محدودیتی ندارم و هر وقت خواست بره بیشتر بره خلاصه پدر مادرند و من قصد بی احترامی به هیچ کسی رو در زندگیم نداشتم چه برسه به اینا... و به حرمت خواسته همسری بخشیدمشون...
تقریبا خواهرش وقتی هم بیاد بیرون اصلا به همسری سلام نمی کنه و ما هم نمیبینیمش کلا فکر می کنیم نیست راحت تریم اینطوری...
دیگه یه کم این ماه دست و پامو دارم جمع می کنم و برنامه میریزم که بیشتر وقت بذارم واسه تز م
خیلی کم درس گرفتم (با این وضعیت حقوق دادنشون) و ترجیحم تز + کار جدیده
روز و روزگارتون خوش باشه
چشم میام و سریع تر می نویسم