دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

اولین جلسه

اولین جلسه ای که رفتیم دانشگاه خوب بود در مجموع

بچه ها خودشونو معرفی کردند  وکلا جو از کارشناسی ارشد هم صمیمانه تره و راحت تره


جز یک نفر که هماره رو اعصاب من هست بسکه خودخواهه و من اسمشو میذارم رفیق   بقیه بچه های خوبی بنظر می رسند.  رفیق رو هم من از قبل می شناسم و تاریخچه خوبی در ذهن ما باقی نگذاشته  و متعجبم که چطور باید تحملش کنم

اول به اوستا کریم گفتم  اوستا این اینجا چه می کنه  چرا نمی ذاری لذت ببرم از لحظه ها  بعد به این فکر افتادم شاید یه حکمتی داره...  حرکت اول این دور شون هم اینه که با دروغ و دو بهم زنی میان من و یکی از همکاران صمیمیم رو کاملا بهم زد

من فهمیدم ولی همکارم نمی دونه ... و الان اینقدر از من متنفرش کرده که توضیح جایز نیست و تعجبم از اینه که آدم ها چه راحت به حرف ها اطمینان می کنند در حالیکه ممکنه این حرفها درست نباشه و به غلط قضاوت می کنند


زمان همه چیز رو حل می کنه

اما من هم زیاد علاقه ندارم برای کسی که با حرف مفت دیگران دربارم قضاوت می کنه زیاد وقت و انرژی بذارم



خدایا شکرت

بخاطر همه الطاف و نعمت هایی که در اختیارم گذاشتی تو را سپاس

بخاطر همه پشتیبانی هات ممنونم


من مطمئنم مطمئنم که برام بهترین ها رو میذاری و هیچ قدرتی بالاتر از خواسته تو نیست

خدای مهربانم....