سلام
خرداد پر بود برام از تجربه های ناب و ناب وناب
یه کار جدید شروع کردم و برای ماه اول خ راضیم خدا رو صد هزار بار شکر
در این بین با کسایی آشنا شدم که پر از انرژی اند صادقند و همسن و سال خودمونند
و از کار کردن باهاشون دارم لذت می برم
همسر همچنان دور و دوری هم خوب مصائب خاص خودشو داره
کار پایان نامه ام فعلا یه گیر بسی بزرگ داره که نمی دونم اصلا چه کار باید بکنم برام دعا کنید
امیدوارم تو این ماه مبارک همه شما به آرزوهاتون برسید و شاد باشید و سلامت
من رو هم از دعای افطار و هنگام سحرتون بی نصیب نذارید
پست بعدی با همون رمز قبلی در خدمت شماست
دوستون دارم
این روزهای خیلی خیلی درگیرم
متاسفانه نه از نوع درگیری پایان نامم
یه پروژه است که به عنوان طرح می خوام با دکتر یاور در استانداری بردارم که خدا باید کمکم کنه و فورس ماژور انجامش بدم.
خدایا شکرت
امروز دریافتی خوبی بابت کارای انجام شدم داشتم و خدا رو شاکرم. خوب از جهت به موقع بودن ش میگم چون موعد قسط است و خ میچسبه حتی اینکه مقدارش ناچیز باشه که برای من نوعی نیست
خدا شکرت
وقتی میای صدای پات از همه جاده ها میاد
انگار نه از یه شهر دور که از همه دنیا میاد
همسری داره میاد...
خلاصه مقاله اصلاحی تمام شد. بخدا خندم می گرفت از جوابهایی که برای داور می نوشتم.
و منم و طرح سوال 5 درس برای فردا- حتما باید این کار رو کنم- چون اصلا دوست ندارم مسیر طولانی رو دوباره برم که سوال بدم!!!
فردا هم باید سر کلاس درس بدم... منم و خستگی منم و بی خوابی...
سلام و صد سلام به همه دوستای گلم
امیدوارم حالتون خوب باشه
خوب من خیلی وقته اینجا نیامدم
اوضاع کاری همسری زیاد هنوز مساعد نیست. گویا کل کشور از لحاظ درآمدی مشکل داره و هر روز شاهد تعدیل نیرو از اینور و اونور هستیم... خدا به داد همه جوونا برسه...نمی تونم بگم خیلی خوب داره پیش میره...اما می تونم بگم کنترل امور برای ما بهتر شده... بازم شکر
این میان یه سازمانی که من 3 سال پیش امتحان دادم زنگ زدند و پرسیدند اگر جایی استخدام نیستید پروندتونو بررسی کنیم. گویا دوم شده بوده بودم و نمیدونم نفر اول چه بلایی سرش اومده...شروع خوبی میتونه برام باشه... من که به هیئت علمی امیدی ندارم دیگه واقعا...
من هم خوبم و به کارهام میرسم، تا اخر اردیبهشت به خودم فرصت دادم که بیشتر روی توانمندی هام کار کنم و افکار منفی رو کنار بذارم. الان مرتب دارم میروم ورزش که خیلی تو روحیه ام اثر گذاشته و خیلی مفیده مرتب کتاب می خونم و برنامه دارم برای کتابام و با بچه های یک دانشگاهم که معقولتر و درس خون ترند حال می کنم دقیقا حال می کنم. خیلی خوب دارم روشون کار میکنم تا به خودشون بیاند و برای زندگیشون برنامه داشته باشند. بهترین و لذت بخشترین قسمت کار دیدن ذوق بچه ها در چشم هاشونه که من رو حسابی راضی میکنه...گفته بودم که دانشگاه هایی رو که دوست ندارم قبول نمی کنم.. همین کار رو هم کردم...رفتن سر کلاساشون زجر بود و زجرررر که من این زجر رو پایان دادم. بعد اردیبهشت و خرداد و اتمام کارهای دانشگاه تصمیم دارم پروژه های میان برناممو داشته باشم (ورزش و کتاب خوانی) + پایان نامه + زبان (خودم در منزل، قبلا تا اواسط دوره ادونس رفتم و می تونم خودم خودمو رفرش کنم و لذت ببرم)
امروز باید روی یک مقاله ریوایزی کار کنم و شب تحویلش بدم الانم باید بدوم به کلاس ورزشم برسم...و برای درس هایی که فردا می دهم مرور کنم.
دلتون شاد لبتون خندون