ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
حسابی رو اعصابم بود. کاری که استادم معرفی کرده بود و من هی عقبش می انداختم. درست در لحظاتی که نا امید شده بود طرف، براش فرستادم. آخه واقعا حوصلشو نداشتم. نمی دونین الان چقدر حس سبکی دارم. دقیقا از تابستون رو اعصاب من بود. نمی تونی ارشد نخون بابام جان- من نمی دونم ما کی بود کومکمون کنه...
چند باریِ که می خوام برم آرایشگاه ببینم از کارهاشون- برنامم با خواهر همسری جور نمی شه...امروزم که اس دادم دیدم رفته خونه عموش...قرار شد هفته بعدی بریم چون من هر روز خونه نیستم که...
همسری سر کاره- سرما خورده بودم آمده بود به بالینم. هی می گفتم برو اونور گوش که نمی کرد. آخرش می ترسم سرما خورده باشه...
الان زنگ زد سرما نخورده خدا رو شکر...
برم یه عالمه کار برای جلسه بعدی درسیم دارم که انجام بدم. فردا هم که باید برم درس بدم.
موفق باشی عزیزم
ممنونم گلم
اصلا روایت داریم واجبه زن و شوهر از هم سرماخوردگی بگیرند
جدا از شوخی، ایشالا همیشه سلامت باشی.
به به بحث آرایشگاه و کارای عروسی. تاریخ تعیین کردید؟
بله تاریخ داریم ما...
چقدر تحویل کارهایِ اینجوری میچسبه. انشالله سرماخوردگیت زودتر خوب بشه :)
ممنونم عزیزم- می دونی من و تو تو انجام کارها مثل همیم...