دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

سلام بر شهریور

شهریور همیشه برای من پر بوده از کار و تلاش

و این ماهو خیلی زیاد دوست دارم


امیدوارم همتون خوب باشید و منو ببخشید که دیر اومدم    گفته بودم درگیر کار جدید شدم هنوز به سودرسانی نرسیده اما من خیلی شاکرم و امیدوار   تقریبا میتونم بگم پایان ناممو ول کردم و خیلی انگیزه ندارم که تمامش کنم  هر چند این کار  رو می کنم

خواستم یه تشکری کنم از مسیولینی که در رو باز کردنو کلی دکتر صادر کردند   و اگر در این سالهای در باز شده بودم به هیچ وجهی نمی خوندم  و متاسفم  که محیط تحصیلات تکمیلی ما خراب شد رفت پی کارش   


در مورد کار همسری بگم که هنوز رسمی نشدند و قرار نیست شوند اما هنوز کد پرسنلی قرار دادی هم ندارند و فعلا با وعده های مسیولین ادامه میدهند تا ببینیم چه شود   اما باز هم خدا رو شکر شکر


در مورد خانواده همسر هم بگم که بعد از گرد و خاک عمیقی که خواهرشوهر مجرد به راه انداخت خودمان احتراممان را به زیر بغل زدیم و دوری جستیم /  و خیلی خوب جواب داد  و به این نتیجه رسیدم که هر چه صمیمی باشم اوضاعم داغان است باید رسمی باشم و از بالا نگاه کنم  اینجوری بیشتر احترام دارم    بنا به خواسته عزیز دلم و به احترام اخلاق خودش و قداست اصلی و حرمت نفسش  ارتباط مجدد شکل گرفت اما من خانم دکتری قبلی نیستم و خیلی خیلی خیلی رسمی برخورد می کنم و برای همسری هم هیچ محدودیتی ندارم و هر وقت خواست بره بیشتر بره  خلاصه پدر مادرند و من قصد بی احترامی به هیچ کسی رو در زندگیم نداشتم چه برسه به اینا... و به حرمت خواسته همسری بخشیدمشون...

تقریبا خواهرش وقتی هم بیاد بیرون اصلا به همسری سلام نمی کنه و ما هم نمیبینیمش  کلا  فکر می کنیم نیست    راحت تریم اینطوری...    


دیگه یه کم این ماه دست و پامو دارم جمع می کنم و برنامه میریزم که بیشتر وقت بذارم واسه تز م


خیلی کم درس گرفتم  (با این وضعیت حقوق دادنشون)  و ترجیحم تز + کار جدیده


روز و روزگارتون خوش باشه

چشم میام و سریع تر می نویسم