دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

دکترانوشت

دانشجوی دکتری هستم. خوشی ها و ناخوشی ها، امیدها و سختی های این دوران را می نویسم.

ماه ما شهریور

من و همسری هر دو در این ماه متولد شدیم. امروز که از خواب بلند شدیم تو گوشش گفتم سلام بر شهریور سلام بر شهریوری ها. صبحت بخیر. ماه ماه ماست، انشالا خیره، انشالا که تو این ماه مشکلمون حل می شه.


نیم ساعت بعد اس ام اس آمد که برای دریافت وام مراجعه کنید. و این اولین خبر خوب این ماه بود.(متاهل ها می دونند که اعلام ارائه مدارک وام ازدواج بعد این همه صبر چقدر باعث ذوق زدگیمون می شه).


امیدوارم ماه ی باشه که مشکلمون حل شه.

امیدوارم ماه پرباری برای کارای من باشه.


بعدا نوشت: لعنت به هر چی آدم بی سواده که این سازمان ها و بانک ها جذب می کنند. طرف مثل عقب مونده های ذهنی فقط بر بر نگات می کنه، و نمی تونه یک کد وارد کامپیوتر کنه...



شانس ما دهه شصتی ها

کنکور می خواستیم بدیم، استرس

کنکور ارشد می خواستیم شرکت کنیم، استرس


کنکور دکتری دادیم با استرس

کار می خواستیم پیدا کنیم بازم زیاد بودیم و بازم استرس


برای شوهر کردن هم همینطور بود

حالا می خواهیم عروسی بگیریم....

بنزین گرون شد- طلا گرون شد آب برق گاز گرون شد- تالار و آرایشگاه بخاطر آب و برق گرون شد- بازم استرس


خدایا ما چقدر بد موقع به دنیا آمدیم...


به من بود همه جوونا و دوستامو دعوت می کردم - جای نوه خاله مامانم مثلا که اصلا از جلوم رد شه نمی شناسم- یه ب ز ن ب ر ق ص   مفصل در حد یه عصرونه. شام هم نمی دادم باور کن

خارجی ها رو دیدین چقدر راحت و آسوده جشن می گیرن

الان یکی می خواد فیس و افاده آرایشگر و فیلمبردار و جمع کنه...


دوست دارم نظر شما دوستان رو درباره چگونگی مراسم ازدواج بدونم؟

توکل بخدا


این روزها روزهایی پر کار است، پرکار

و من خیلی خسته ام، خیلی زیاد. احتیاج دارم دو روز کامل بخوابم، کاملا بخوابم، فرصت کنم یه دل سیر خواب می خواهم


این ترم خیلی درس های فشرده ای داریم و درس هایی که کار می بره .

نمی دونم فکر می کنم این آقا را دارم انتخاب می کنم. فکر می کنم پسر خوبیه، و ما می تونیم کنار هم خوشبخت بشیم...

توکل بخدا